سلسله داستان‌های مهاجرت به کانادا – مصاحبهٔ برنامهٔ کارآفرینی استان بریتیش کلمبیا – قسمت سوم 

قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید

دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور

در شماره‌های پیش خواندید که رؤیا که در ایران کارآفرینی موفق بود و چند کسب‌وکار موفق را در شیراز مدیریت می‌کرد، به‌همراه خانواده‌اش با ویزای توریستی به کانادا آمد و تصمیم گرفت به ونکوور مهاجرت کند. دوست رؤیا که میزبانشان در شهر تورنتو بود، به آن‌ها مشاور مهاجرتی را در تورنتو به‌نام خانم احمدی معرفی کرد. رؤیا با خانم احمدی قرارداد بست و پروژهٔ مهاجرت او به کانادا از طریق برنامهٔ کارآفرینی بریتیش کلمبیا رسماً آغاز شد. رؤیا به ایران بازگشت و کماکان با خانم احمدی در ارتباط بود و ایده‌های مختلفی برای راه‌اندازی کسب‌وکار در بریتیش کلمبیا را با او مرور می‌کرد. پس از گفت‌وگوهای طولانی، دو طرف با طرح و ایدهٔ دو کسب‌وکار موافقت کردند و خانم احمدی از رؤیا رسماً تأییدیه گرفت که «شما با ایدهٔ کسب‌وکاری که دو کار را انجام دهد، موافق‌اید و تأیید می‌کنید و فراموش نفرمایید که باید به‌نحوی همهٔ موارد را پیش ببریم که این دو کار مکمل هم باشند، نه مجزا، چون در غیر این‌صورت قطعاً با مشکل مواجه خواهیم شد.». خانم احمدی بر اساس صحبت‌هایی که با رؤیا کرده بود به آماده‌سازی «بیزینس کانسپت» پرداخت و نهایتاً پس از ۴ ماه آن را آماده کرد و پس از چند بار مرور و ویرایش، رؤیا طرح را تأیید کرد و با پرداخت هزینهٔ مرحلهٔ اول آن را نزد دولت بریتیش کلمبیا به ثبت رساندند. هفت هفته پس از ثبت طرح، خانم احمدی به رؤیا خبر داد که دولت بریتیش کلمبیا امتیاز ۱۲۸ را به او داده که امتیاز خوبی است و از او خواست که مدارکش و به‌ویژه مدارک مالی را از طریق شرکت حسابرسی آشنا به پرونده‌های مهاجرت هرچه سریع‌تر آماده کند. رؤیا پرسید که آیا خانم احمدی شرکت حسابرسی آشنا به پرونده‌های مهاجرتی می‌شناسد یا نه و خانم احمدی هم شمارهٔ تماس چند شرکت‌ مستقلی را که پیش از این با آن‌ها کار کرده بود، به رؤیا داد و تأکید کرد که شرکتی که انتخاب می‌کند باید عضو کانون حسابداران خبره باشد. 

و حالا ادامهٔ داستان…  

هفتهٔ بعد از آخرین تماس، خانم احمدی با رؤیا تماس گرفت و گفت که برای ادامهٔ روند رسیدگی به پرونده، دعوت‌نامه دریافت کرده است و باید سریعاً مدارک را آماده و ارسال کند از جمله مدارک مالی‌اش، تا شرکت مورد تأیید و معرفی‌شدهٔ استان بریتیش کلمبیا آن‌ها را بررسی کند و تأییدیه را به دولت بفرستد چون تنها تأییدیهٔ این شرکت‌ها را قبول می‌کنند.

با تلاش و پیگیری‌های مکرر رؤیا، پرونده‌اش نهایی و به دولت استان ارسال شد.

«خانم احمدی عزیز، از شما و همکارانتان بسیار ممنون‌ام و انشاءالله کلیهٔ مراحل بعدی هم مشابه آنچه تاکنون صورت گرفته، خوب پیش برود. الان ما باید منتظر چه چیزی باشیم؟»

«خواهش می‌کنم. از امروز که پرونده ارسال شد، حدود ۳ تا ۵ ماه طول می‌کشد تا پرونده بررسی شود و از شما برای مصاحبه دعوت به‌عمل آید. زمان مصاحبه که رسید، طبق روال کاری، با شما صحبت می‌کنم و مراحل مصاحبه و آنچه را که باید در آن گفته شود، با شما در میان خواهم گذاشت.»

علی‌رغم آنکه خانم احمدی گفته بود زمان بررسی پرونده‌های کارآفرینی استان بریتیش کلمبیا بر اساس اعلام رسمی در وبسایت دولت بین ۳ تا ۵ ماه است، اما رؤیا به‌دلیل همان شور و هیجانی که از ابتدا داشت، ارتباطش با خانم احمدی را از هفتهٔ بعد و هر دو روز یک‌بار حفظ کرد و مدام پیگیری می‌کرد.

متاسفانه، اوضاع به‌نحو دیگری پیش رفت و دنیا دستخوش همه‌گیری کووید-۱۹ قرار گرفت که بسیاری از مردم جهان را درگیر کرد و عدهٔ زیادی را هم کشت. دولت‌های کشورهای مختلف ناچار شدند برای حفاظت از مردمشان تعطیلات وسیعی را اعمال کنند و علاوه بر تعطیلی مراکز عمومی، مراکز دولتی هم موقتاً تعطیل شد تا شرایط بهتر شود.

خانم احمدی در آخرین تماسی که با رؤیا داشت، شرایط را با او مطرح کرد و گفت «فعلاً هیچ ایده و نظری در مورد تاریخ انجام مصاحبه ندارم. همان‌طور که قطعاً اطلاع دارید، مرزها هم تا اطلاع ثانوی بسته است.»

ماه‌ها گذشت. همهٔ مراکز دولتی تعطیل شدند و کارمندان بخش مهاجرت استان‌ها و دولت فدرال وظایف خود را بر اساس قول مسئولان، به‌صورت دورکاری انجام می‌دادند و لذا تمامی پرونده‌ها با تأخیر بررسی ‌می‌شد. تقریباً ۵ ماه بعد، ایمیلی از طرف دولت استان بریتیش کلمبیا دریافت شد که افسر پرونده مواردی را مطرح کرده و خواسته بود تا پاسخی به نگرانی‌هایش در مورد این پرونده داده شود.

«رؤیا خانم، آفیسر روی اینکه به چه نحوی می‌خواهید دو کار را هم‌زمان زیر یک سقف انجام دهید ابراز تردید کرده است. اگر یادتان باشد، همان ابتدا هم در این زمینه هشدار داده بودم، اما شما اصرار زیادی داشتید که حداقل دو کار در بیزینس پلن شما باشد. علی‌رغم آنکه شما بسیار فعال‌اید، اما برای افسر پرونده این جای نگرانی داشته است. در هر حال پاسخ آن را با مشورت شما آماده می‌کنیم تا علاوه بر این مورد، به موارد دیگری هم که اشاره کرده، پاسخ بدهیم. پس لطفاً صبور باشید تا بتوانیم افسر پرونده را متقاعد کنیم تا از شما برای مصاحبه دعوت کند.»

تقریباً ده روز کار شبانه‌روزی انجام شد تا پاسخی ۱۸ صفحه‌ای دربردارندهٔ کلیهٔ دغدغه‌های افسر پرونده آماده شود و با هماهنگی رؤیا، آن را برای افسر پرونده فرستادند. باز زمان انتظار شروع شد و حدود دو ماه بعد، ایمیلی از افسر پرونده دریافت شد و زمانی را برای مصاحبه با رؤیا مشخص کرد. در آن ایمیل ذکر شده بود که به‌دلیل بسته‌بودن مرزها، این مصاحبه به‌صورت غیرحضوری و آنلاین انجام خواهد پذیرفت.

خانم احمدی رؤیا را برای مصاحبه آماده کرد و چندین بار تأکید کرد که اگر در مورد دو کار هم‌زمان سؤال شد، فراموش نشود که این دو کار باید مکمل هم عنوان شود. این دو کار در تمام مدارک ارسالی و پاسخ آخر هم مکمل همدیگر قید شده‌اند. 

«یعنی افسر مربوطه پروندهٔ من را رد نکرده؟»

«نه، اگر رد شده بود که شما را به مصاحبه دعوت نمی‌کردند. افسر پرونده کاملاً متقاعد شده و دلیل دعوت به مصاحبه که در تمام پرونده‌ها انجام می‌شود، همین قضیه است.»

رؤیا پس از خاتمهٔ صحبتش با خانم احمدی، گوشی تلفن را برداشت و با دوستانش مشورت کرد و مشابه پیش، نظرات آن‌ها را با خانم احمدی مطرح کرد.

«رؤیا خانم عزیز، خواهش می‌کنم تمرکز را بگذارید روی پرونده و کاری که باید انجام دهیم. لطفاً این‌قدر با افرادی که نظر شخصی دارند، مشورت بی‌جهت نکنید. تمرکز شما به‌هم می‌خورد و زمان مصاحبه، در دردسر خواهیم افتاد.»

سرانجام روز مصاحبه فرا رسید و از طریق نرم‌افزار مربوطه، رؤیا از ایران، مترجم و خانم احمدی و افسر پرونده از کانادا وصل شدند و پس از طی مراحل ابتدایی و قانونی، مصاحبه آغاز شد و افسر از رؤیا خواست کمی در مورد کاری که قرار است در کانادا انجام دهد، توضیح بدهد.

قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید

ارسال دیدگاه